سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از ویژگیهای مؤمن آن است که از حرامها پاک باشد و در شبهه ها توقف کند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ـ به علی علیه السلام ـ]
کانون فرهنگی علی بن موسی الرضا(ع)رهنان
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» زینب(س) و صبر

زینب (س) و صبر

صبر

کربلا در دو نگاه ـ زینب و دو مخاطب

 

صبر

خداوند برای خصوصیات و ویژگی های اخلاقی ، الگوهایی در عالم تعبیه فرموده که هر کس ، در هر کجا با نظر به اُفق بلند الگو ، بتواند خود را در مسیر جاذبیت آن قرار دهد و به طور مداوم و به عشق رسیدن به سرحدّات الگو از تکاپو و تلاش باز نایستد.

 

صبر در متون دینی دارای سه شعبه می باشد:

صبر در مصیبت ، صبر در طاعت و صبر بر معصیت.

 

جهان آدمیزادگان بدون درد و رنج متصور نیست. پیمانه­ی هر کسی تا بدان­جا که گنجایش و وسع داشته باشد، با گرفتاری­ها در هم آمیخته است؛ )لقد خلقنا الانسان فی کبد) (1)

مصیبت ها کیمیا صفت، مس وجود آدمیان را به طلا مبدل می کنند، ولی اگر مقیاس کربلا نبود و اگر زینب(س) نبود چه بسیار مردان و زنانی که در نیمهء راه باز می ماندند. کربلا تا قیامت مقیاس همگان است تا گرفتاری ها و مشقات خود را با آن توزین کرده و از فشار روحی بر خود بکاهند.

اما صبر چیست؟ صبر در چنان موضعی نشستن حالتی در آدمی است که در اولین مواجهه اش با گرفتاری بتواند تعادل روحی خود را بازیابد و آن گاه واکنش مناسب و به جا اتخاذ نماید.

بسیاری از مردم در دو حالت ، فرصت های گرانبها را از کف داده اند ؛ یکی در هیجانات شادی آور مفرط و دیگری در اوج غم های جان فزا. صبر بهترین وسیله برای رسیدن به موازنهء روانی و استفاده از فرصت ها در این دو حالت است ولی زینب(س) به بهترین شکل از فرصت ها بهره جست. برای بیان این منظور کلام خود را با استمداد از تاریخ توسعه می دهیم:

کربلا در دو نگاه ؛ زینب(س) و دو مخاطب ؛

حضرت زینب (س)دو نگاه به کربلا دارد. در یک نگاه ، کربلا دریای خون و لختهء مصیبت است: أتدَرون أیَّ کبد لمحمّد فریتم وأیَّ دم  له سفکتم، وأیَّ ...؟ آیا می دانید چه جگری از پیغمبر(ص) پاره پاره کردید و چه خونی از او ریختید؟ (2)

مصیبت آن قدر بزرگ است که رگ و پی ستون دیانت را از هم گسیخته و افلاک و زمین بر اساس شعور باطنی خود که نور وجودشان را از نور وجود او ستانده اند، نزدیک است که عنان وجود از کف بدهند.(3)

در این نگاه دل دریایی زینب سخت طوفانی است و کلام جانگداز او در پاسخ عبیدالله ملعون از ژرفای غم او حکایت دارد:

« لقد قتلت کهلی و قطعت فرعی و اجتثثت اصلی فان یشفک هذا فقد اشتفیت یابن مرجانه(4)؛ به راستی که بزرگم را کشتی و شاخه ام را قطع کردی و ریشه ام را کندی ، اگر این تو را شفا می دهد شفا بگیر ، ای پسر مرجانه »

این جا او به صبر نیاز دارد چرا که تنها رسول توانای دیار ثارالله است. او صبر پیشه می کند و بعد بهترین کلام را بر زبان می راند، بهترین سکوت را عملی می سازد، بهترین نگاه ، بهترین گریه ، بهترین فریاد و بهترین مرثیه را شیوهء خود می سازد.

این درس صبر زینب(س) است. نه آن که در بایگانی عواطف خود ، از زینب صبور سپیدموی غصه داری بسازیم که در گوشهء تاریخ کز کرده ، بر برادران و فرزندان ... مویه می کند.

صبر زینب یک شورش بر اساس حیاتی معقول است که همواره در بحرانی ترین شرایط، بهترین جهت را برای تاریخ و زمانه ساخته و پرداخته کرده و عالمی را درس داده است.

ولی این صبر چگونه ممکن است؟ چگونه آن دل طوفان زده را می توان به اختیار عقل و خرد درآورد؟

چرا دستگاه ادراک ما از چشم و گوش و دل و عقل ، همه و همه در مواقعی نه این چنین که مواقعی نازل تر، دیگر در اختیار هیچ فرماندهی نیست: «من عشق شیئاً اعشی بصره و اعمی قلبه فهو ینظر بعین غیر صحیحة ویسمع باذن غیر سمیعة قد خرقت الشهوات وعقله » (5)

سرّ این صبوری در نگاه دیگر زینب به کربلاست که مخاطبی دیگر دارد. بانویی که وقتی بر عمرسعد خطابه می خواند مصیبت را بزرگ تر از فهم و عقل او می شمرد. اویی که وقتی ندبه می کند و مویه می سازد، اسبان نیز طاقت شنیدن ناله اش را ندارند...(6)

زمانی که فقط خود اوست و خدا و کشتهء غرقه به خونش، دستان خود را به زیر آن پاره پاره تن می برد و تمام وجودش غرق در محبت و معرفت به خداوند التماس می کند: «ربنا تقبل منا هذا القربان»(7)

حضرت زینب(س) شاگرد کلاس خطابهء امام علی(ع) است. او شاگرد زیرک و فطن مکتب امام علی (ع) ، که از الف الفبای آن کلاس احدیّت را فهمیده است. او بارها و بارها از پدر شنیده و از رفتارش خوانده و حتی فکر و اندیشه­ی علی را گمانه زده که:  «عظم الخالق فی أنفسهم فصغر مادونه فی أعینهم» (8) اگر خدا در جان کسی بزرگ شد؛ غیر خدا هر آنچه که هست در مشاعر او کوچک است. و خداوند در جان زینب (س)  بسی بزرگ است. در مقیاس با خداست که حجت او کم است. دیدهء خدابین زینب(س) است که در جوار خداوند هیچ بزرگی را نمی بیند این ایمان و باور است که زینب(س) را به چنان صبوری فرا می خواند و صبوری او عین علم اوست ، نه به مانند کسی که از روی جهل و عدم آگاهی از عمق مصیبت، صبوری به خرج دهد.

در این بین توجه به این مهم، اساسی است که زینب آن چنان در بستر تربیت فاطمی و علوی به تعادل قوا رسیده که همهء ظرفیت ها  انسانی و زنانگی او یکی جا و متوازن رشد نموده است.

آن بی بی دو عالم زنی است که در اوج مستوریت و عفت و حیا رشد کرده و در مدار تعالی، ویژگی های زنانگی اش بالیده است. در عین حال تعلیم حیا و عفت و پوشش در فرهنگ تربیتی خانهء فاطمه(س) به هیچ وجه به معنای انزوا، بی توجهی به مصالح اجتماعی اسلام، عدم شکوفایی خصایص انسانی و روحیهء شهامت و رشادت نیست. چه این که زینب کبری(س) در عین حرکت تام در مسیر زنانگی و رعایت همهء حریم ها، به دقت مقتضی آن چنان شهامت از خود نشان داده و با درایت و تدبیرش نظم مورد نظر فرهنگ عاشورا را در پی گرفته که همگان را متعجب کرده است. از نظر ما این ویژگی، خصیصهء تربیت فاطمی و علوی است.

در بیان صبر بر معصیت کلام را طولانی نمی کنیم که زینب سرشار از شراب طهور محبت و صاحب ولایت است و این مقام با هیچ گناهی جمع نمی گردد که فرمود: )لاینال عهدی الظالمین((9)

در صبر بر طاعت نیز به ذکر این مورد بسنده می کنیم که آن بانویی که مصیبات کمر او را خمیده کرده و سختی بار رسالت او را آزرده، سفر پر خطر و سهمگین شام را پشت سر گذارده، مجالس میگساری و سرمستی را نظاره کرده و تمام این ها هر کدام بر جام بلایش افزوده وقتی در شام مستقر می شود، در آن خرابه مشغول عبادت می گردد و امام سجاد(ع) بر حضرتش وارد شده ، دیدند آن بی بی باز هم نشسته نماز می خوانند:

_ عمه جان نشسته نماز می خوانید؟

_ ای عزیز برادرم ، از فرط گرسنگی بر قدم هایم راست نمی گردم



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » جواد رحیمی ( شنبه 89/1/28 :: ساعت 3:3 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

میلاد مهدی
شعر امام زمان(عج)
[عناوین آرشیوشده]